ریاست رئیسی، بدون جمهوری
یادداشتی از هرمز شریفیان
از دیدگاه فقهی، «آخوندخراسانی» و مباحثههایش با «میرزای نائینی» و دیدگاههای چاپ نشدهی «اکبر ثبوت و شاگردانش» در باب پا ننهادن روحانیون به عالم سیاست و چندین چند ادلهی محکم و متقن فقهی آنان در اثبات نظراتشان آنقدر گفته و نوشته شده که تکرارش، همان مکررات حوصله سربر است.
» هرمز شریفیان
از دیدگاه فقهی، «آخوندخراسانی» و مباحثههایش با «میرزای نائینی» و دیدگاههای چاپ نشدهی «اکبر ثبوت و شاگردانش» در باب پا ننهادن روحانیون به عالم سیاست و چندین چند ادلهی محکم و متقن فقهی آنان در اثبات نظراتشان آنقدر گفته و نوشته شده که تکرارش، همان مکررات حوصله سربر است.
آنچه بسیار مهمتر و اساسیتر از موضوعات مبتذل دنیوی مانند سیاست و حکومت است، باورها و اعتقادات ملتی است که با گذشت زمان هرروز کمرنگتر و بیاثرتر شده و بی اعتقادی، مهلکترین سمی است که میتواند جامعهای را به انحطاط و سقوط برساند.
با نزدیک شدن به موعد انتخابات ریاست جمهوری بار دیگر بارمعنایی واژههایی مانند “اصلح”، “تقوا”، “تعهد” و …دوباره بیشاز پیش بهگوش میرسد و طرفهای رقیب هرکدام این معانی را برای نامزدهای خود در نظر گرفته و به شخصیت آنان میچسبانند.
در میان نامهایی که برای رقابت با «حسن روحانی» مطرح شده نام «سیدابراهیم رئیسی» شاید بیش از سایرین حساسیت برانگیز باشد. شاید اگر وی در همان پست معاون قوه قضاییه بود حساسیت نامزدیاش به این حد نمیرسید اما “تولیت آستان قدس رضوی”، منصبی است اعتقادی و حساس که رابطهی مستقیم با باورهای میلیونها اهل تشیع دارد که ساحت بینظیر امام هشتم (ع) برای پیروانش، ملجا و ماوایی ورای امور دنیوی است.
اتفاقا اگر رئیسی در این منصب نبود چه خوب بود که تن به وزنکشی انتخاباتی دهد تا دستکم برای خود و حامیانش مشخص شود که پایگاه مردمی وی تا چه اندازه است و این وزنکشی میتوانست تا حدود زیادی آیندهی سیاسی وی را آنهم در نهادهای انتخابی و یا حتا انتصابی که برای آینده به آنها میاندیشد، مشخص کند.
اما همانطور که پیشتر آمد، تولیت آستان قدس منصبی سیاسی نیست و ارتباط مستقیم با باورهای مذهبی کرور کرور نفوسی دارد که گوشهای از نام پر برکت امام معصومشان را با میلیونها رای و حکومت و حاکمشان معاوضه نمیکنند.
مرحوم «واعظطبسی» درطول بیش از سه دهه که بر این جایگاه حساس تکیه زده بود بهخوبی از حساسیت آن آگاهی داشت و بهجز عضویت در “مجلس خبرگان رهبری”، هیچ منصب حکومتی دیگری را با وجود داشتن شرایط آن نپذیرفت و تا جای ممکن وارد هیچ دستهبندی سیاسی نمیشد و کمتر بهیاد داریم که وی حتا اظهارنظری سیاسی میکرد چه برسد به آنکه اجازه دهد که نه از خودش که از جایگاهش برای مسائل و موضوعات سیاسی هزینه شود.
رئیسی بهتر از هرکس میداند که با ورود به عرصهی انتخابات وارد ریسک بزرگی میشود نخست در صورتیکه رای بالایی نیاورد که به احتمال زیاد در برابر روحانی نخواهد آورد آنوقت با چالشی برای مناصب بعدی روبرو خواهد شد و دوم اینکه هزینههای مادی عرصه انتخابات به تولیت وی بر آستان قدس هم مرتبط خواهد شد و هزینه کردن از این جایگاه، چه مادی و چه معنوی میتواند آثار زیانباری در پی داشته باشد.
حتا اگر رئیسی از هیچیک از امکانات آستان قدس برای رقابت انتخاباتی استفاده نکند اما شائبهی استفاده از چنین جایگاهی میتواند خدشه ای عظیم به باورها و اعتقادات مردم بزند. مردمی که با خلوص نیت سر به آستان ولایت دارند و ارتباط دستگاه ولایت با حکومت را همانطور که در رفتار امام هشتم (ع) معلوم بود در مخیلهشان نمیگنجد.
تولیت آستان قدس رضوی از ابتدای انقلاب تا به امروز با تدابیری خردمندانه دامنش به بیاخلاقیهای سیاست آلوده نشده و باور مردم بر این بوده که راس این مجموعه وقت خود را صرف امور خیریه و متعالی این دستگاه مقدس و محترم کرده است. ورود رئیسی به عرصهی انتخابات ریاست جمهوری، خواه نا خواه نام تولیت آستان قدس را وارد انتخابات خواهد کرد.
رئیسی با آن همه پیشینهی قضایی بیش از هر کس با “لغزش” آشناست و تاکنون باید دریافته باشد که با آوردن نامش، پای بر لبهی تیغ گذاشته است. یک اشتباه کوچک از رئیسی نهتنها باورهای صادقانه مردم را دچار خدشه میکند بلکه ممکن است پیآمدهای این امر خطیر سببساز رخدادهایی شود که نام رئیسی بهطورکل از سپهر سیاسی ایران خارج شود.