تاواریشها میتازند
شاید یکی از نقاط روشن کارنامهی سیاسی «قوامالسلطنه»، گفتوگوهای پرتنشی بود که بر سر غائلهی آذربایجان با «استالین» صورت داد و این شازدهی قجری توانست بدون شلیک یک تیر، و در ازای امتیاز نفت شمال به روسها، “چشم گربه” را حفظ کند. امتیازی که به رای مجلس شورایملی احاله شد و آن مجلس با تصویب نکردن آن لایحه، موجبات خشم روسها را آنچنان برانگیخت که سطح مناقشه تا پای حملهی نظامی پیش رفت.
پس از مرگ استالین، جانشین او ـ «نیکیتا خروشچف» نیز بر سر مسالهی کوبا تا پای یک جنگ هستهای با ایالات متحده پیش رفت و در لابلای آن چالش وخیم وقتی با پیشنهاد اعضای رادیکال حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی مبنیبر گوشمالی دادن ایران بر سر موضوع امتیاز نفت شمال روبرو شد، به آنان گفت: «نگران نباشید چرا که ایران روزی مانند یک سیب رسیده در دامن ما خواهد افتاد.»
وقتی گفتهی خروشچف به آمال و آرزوهای «پترکبیر» مبنیبر دست یازیدن روسها به آبهای گرم جنوب سنجاق میشود و روسها در آبهای بوشهر و آسمان همدان جولان میدهند، بیش از پیش آنچه در ذهن نقش می بندد این است که پیشبینی جانشین استالین، درست از آب در آمده است.
آنچه تاریخ دربارهی این همسایهی شمالی به ما یادآوری میکند به تلخی ـ یادآوری پلشتیهای «یانکیها» و «آنگلوهاست» که هرجا نشانی از رنج، خیانت و نادرستی است، پای این مثلث توطئهگر در میان است و رنجآورتر، عملکرد روسهاست که ۱۷ شهر قفقاز را از زیر پرچم ایران بیرون آورده و به خاک خود ضمیمه کردند و سهم ۵۰ درصدی ما از دریای خزر را به ۱۷ یا به اعتباری دیگر ـ ۱۳ درصدی، کاهش دادند.
حالا هم علاوهبر آب تنی تاواریشها در بوشهر، آسمان نوژه هم صدای غرش بمبافکنهای فوق مدرن آنان را میشنود و یکی از استراتژیکترین پایگاههای هوایی ایران در اختیار آنان قرار میگیرد. البته این موضوع بهخودی خود، ایراد محسوب نمیشود چراکه آنچه رخ داده ـ قانون اساسی را نقض نمیکند و منافع ملی امروز ما ایجاب میکند که در مواردی، امتیازاتی به دولتهایی که با ما و در موارد خاص منافع مشترک دارند، داده شود.
آنچه موجب نگرانیست، پیشینهی این همسایهی “نا روراست” شمالی است که وقتی خاک هر نقطه از ایران روی چکمههایش مینشیند حس صاحبخانگی پیدا میکند، بازگشت به خانه و رفع زحمت برایش سخت میشود و دوست دارد به اتراق خود ادامه دهد!
حال باید مشخص شود در ازای چنین امتیازی که حضرات تاواریش گرفتهاند کدام امتیاز را داده یا قرار است بدهند؟ مبادا که امتیازات داده شده به آنان در ازای امتیازات نسیهای باشد که قرار است گرفته شود و اگر در این بین چیزی مکتوب شده آن مکتوب از جانب آنان روی یخ نوشته شده باشد.
منافع ملی هر کشور به سیاست خارجی آن گره خورده در هر زمانی ایجاب میکند تا با سایر دولتها، حتا دولتهای متخاصم روابطی بر قرار شود و لزومی هم ندارد این روابط ادامه یافته و به شیرینیخوران ختم شود اما خوش خیالی است اگر گمان کنیم که این همسایهی کوچک شده از جماهیر به فدراسیون، دیگر خوابهای گذشته را نمیبیند و چشم طمع به خاک، منابع و …ما ندارد!