صادق خرازی خیانت کرده یا دروغ میگوید؟
وقتی ندا با شعار لیدری نسل دوم اصلاحطلبان ظاهر شد، افراد ریشهدار نسبت به برخی اظهارات واکنش نشان داده و خط تخریب را شناسایی کردند.
این روزها همه جا هست، از آنتن صداوسیما تا صفحه یک رسانههای تندرو و البته در کنار دیپلماتها، نه آقای دوربینی است نه آن مرد کاپشن پوشی که علاقه وافری داشت که هر روز روی تیتر رسانههای داخلی و خارجی جا خوش کند و با ادبیات و واژگان خاص میخواست این میل به بروننمایی را ارضا کند اما همانند این دو خیلی دوست دارد که همه به او توجه کنند و بحث محافل سیاسی و رسانهای باشد.
به گزارش خرداد، او یادش رفته که خود را دیپلمات میداند و دیپلمات بودن هم آداب و رسوم خاصی دارد، میل به خودنمایی او را دچار سردرگمی کرده و به فضاهایی کشانده که مشخص نیست در نهایت برای مردی که ژست اصلاحطلبی میگیرد اما در چندین و چند جبهه بازی میکند، چه سرنوشتی رقم خواهد خورد. یک روز همراه کاندیدای جناح راست دیده میشود و روز دیگر خود را اعتدالی و اصلاحطلب میخواند، یک روز حزب مدعی اصلاحطلبی راه می اندازد و نسخههای محیرالعقول برای اصلاحات مینویسد و روز دیگر اصلاحطلبان را متهم به جاسوسی و گرا دادن به دشمن میکند، این تناقضها فقط میتواند از یک نکته سرچشمه بگیرد، «صادق خان خرازی» میخواهد به هر نحوی در معرض دید و در کانون توجه رسانهها و افکار عمومی باشد و در این میان «ندا»، «اصلاحات» و «توافق هستهای» همه جلوههای هنرنمایی اوست که در این مسیر نقش ابزار و وسیله را دارند.
وقتی حزب «ندا» اعلام موجودیت کرد و مدعی لیدری نسل دوم اصلاحطلبان شد و مدعی رونمایی از مدل جدید اصلاحطلبی شدند و زمزمههایی مبنی بر تبیین چارچوبهای نئو اصلاحطلبی توسط این جریان مطرح شد، اصلاحطلبان با سابقه و ریشهدار نسبت به اینگونه اظهارات واکنش نشان داده و خط تخریب را شناسایی کردند، آنان میپرسیدند چگونه فردی چون صادق خرازی اینچنین ادعاهایی دارد در حالیکه وی هیچگاه نه با قلم نه با قدم در مسیر اصلاحات گام برنداشته و تنها به واسطه عهده داری مقام سفارت در دولت اصلاحات و ارتباطات دوستانه با لیدر این جریان سیاسی خود را در مقام راهبر اصلاحات یا لااقل بخشی از آن جا می زند؟!
صادق خرازی اما خوشحال از واکنشهای انتقادی گمان میبرد که هیاهوی به راه افتاده زمینه و بستری برای طرح و عرضه «ندا» و در اصل خودش به افکار عمومی خواهد بود، تا حدودی نیز درست فکر میکرد اما پس از فروکش کردن واکنشها و عدم توجه به وی و حزبش خلاء ایجاد شده باید به نوعی جبران میشد، او برچسب اصلاحطلبی را به خود الصاق کرده بود و طبیعی و بدیهی بود که اظهار نظرهای عجیب و غریب وی تحت این عنوان مورد توجه رسانههای مقابل باشد و صادق خان اصلاحطلب! را به تیتر و عکس یک رسانههای مقابل تبدیل کند.
یک روز از میگوخوری روحانی و هاشمی در زمان جنگ میگفت و روز دیگر به ناگهان از مذاکرات و روحانی به انتقاد میپرداخت و از اشتباهات استراتژیک روحانی حرف میزد، گاه برای خالی نبودن عریضه جملات بیسابقه و حملات کلامی را متوجه احمدی نژادیسم میکرد تا در پینگ پنگ رسانهای با حامیان وی یکبار دیگر در رسانهها نمود یابد. مذاکرات هستهای نیز زمینهای بود تا وی را به یکباره میهمان هر روزه رسانه ملی کند و نام او را در میان عموم مردم جا بیاندازد اما با همه این اوصاف گویا میل وی به عرضه در افکار عمومی به طور کامل ارضا نمیشد یا البته شاید کینه به دل گرفته از واکنش اصلاحطلبان به تشکیل ندا اقتضا میکرد که ادعایی مطرح شود که شاید تندترین منتقدان اصلاحطلبان نیز به این عیانی بدان اشاره و تصریح نداشتهاند.
صادق خرازی در گفتوگو با هفته نامه مثلث گفته است:«کسانی را یادم است که در دورانی که سفیر بودم با خارجیها مذاکره میکردند و به دشمن گرا میدادند، من آنها را بهعنوان اصلاحطلب قبول ندارم، لیستشان را هم دارم و اگر قرار باشد روزی به مردم ارائه خواهم داد.» ادعایی که با ذوق زدگی چند روز بعد در قالب عکس یک روزنامه جوان امروز(دوشنبه) انعکاس یافته است.
اگر تا دیروز کیهان و حسین شریعتمداری و تندترین منتقدان اصلاحطلبان به طور تلویحی اتهام جاسوسی و ارتباطات خارج از قاعده قانونی را متوجه اصلاحطلبان میکردند اکنون صادق خرازی به شکل علنی برخی از اصلاحطلبان را متهم به این موضوع کرده و از لیست آنان در جیب اش می گوید!
حال دو پرسش جدی در خصوص این ادعای خرازی مطرح است. اگر این لیست وجود خارجی دارد و افرادی مشغول جاسوسی و خیانت به منافع ملی بودهاند چرا و با چه دلیلی صادق خرازی اسامی آنان را به نهادهای اطلاعاتی و امنیتی نداده است و آیا این اقدام خود مصداق بارز خیانت به کشور و ضربه به منافع ملی نیست؟
اگر این گفته یک ادعای تو خالی و میان تهی است بازهم عملی غیر اخلاقی و مجرمانه رخ داده و دروغی آشکار به وقوع پیوسته و بازهم مرتکب این گفتار باید پاسخگوی ادعای خود باشد. در هر حال یا خیانتی آشکار به وقوع پیوسته و یا دروغی مشمئز کننده گفته شده که در هر دو حالت صادق خرازی باید پاسخگوی این ادعای خود باشد.
هر چه هست گویا دیپلمات سالهای دور و مدعی اصلاحطلبی امروز گافی بزرگ داده است و برای اینکه خود را در متن تحولات سیاسی و رسانهای قرار دهد خطایی بزرگ داشته است که گمان نمیرود همانند موارد قبلی به این راحتیها قابل رفع و رجوع باشد و از اذهان عمومی پاک شود. البته لازم است افرادی که مدعای اصلاحطلبی داشته و خود را همراه خرازی میدانند نیز مواضع خودشان را نسبت به وی و طرح این اتهامات مشخص کنند و حزبی چون ندا نیز معلوم کند که آیا مایل است با یکسری جاسوس و وطن فروش در شورای هماهنگی جبهه اصلاحات همنوا و همراه باشد؟!