غواصان شهید؛ دست و پا بسته در ابوفلوس و بهارستان
این شهدا این روزها همچون روزهای رزمشان،غریبانهاند؛ چه در پیکار با دشمن بعثی در ابوفلوس و چه در میان تبلیغات دلواپسان در بهارستان. شاید بهتر بود دلواپسان در مراسم دیروز به جای انتشار شبنامه و پوستر بر علیه مذاکرات هستهای و دولت فعلی، خواستار پیگیری و محاکمه عاملین اختلاس کلان در دولت قبلی در تنها نهاد حمایتی خانواده شهدا میشدند.
سحام: روزهای ریاست محمود احمدینژاد بر شهرداری تهران بود که خبر دفن شهدای گمنام در۷۲ میدان تهران در رسانهها منتشر شد. آن روزها مهدی کروبی رئیس مجلس ششم بود. او که به حکم امام خمینی نخستین نهاد حمایتی از شهدا را تاسیس کرده بود، به خوبی میدانست که شهید و شهادت حرمت دارد، پس به این رفتار اعتراض کرد: «اين كار نه تنها خدمت به شهدا نيست بلكه مخدوش كردن شهدا محسوب ميشود. چرا بعد از اينكه 16 سال از پايان جنگ تحميلي و 15 سال از رحلت امام ميگذرد اين كار شروع شده؟ پس مشخص ميشود كه در اين كار چيز ديگري پنهان است.» مهدی کروبی در ادامه مخالفت خود با این طرح شهرداری تهران در آن سال، در پاسخ به سوال خبرنگاران افزوده بود: «اينكار كاملا سياسي است و البته اين انگيزه سياسي در مقابل يك انگيزه سياسي ديگر است.»
روز گذشته پیکر۲۷۰ تن از شهدای جنگ تحمیلی از مقابل همان مجلسی که مهدی کروبی در آن روزگار ریاستاش را برعهده داشت، تشییع شد. تشییع این پیکرهای مطهر مجالی شد برای گروهی که خود را ٬دلواپسان٬ مینامند. فارغ از نوع نگاه آنان به موضوع هستهای، آنچه که درباره روز گذشته قابل تامل بود، سمبلیک بودن آن بود.
حکومت طی نزدیک به سه دهه گذشته از این رویه به عنوان ابزاری تبلیغاتی استفاده کرده است. بدین معنی که هرگاه چه از منظر سیاسی و چه اجتماعی در موضع ضعف قرار گرفته، خون شهدا را پر رنگتر جلوه داده تا بتواند بر اساس گفتمانی شعاری با صبغه مذهبی و احساسی، همه اقدامات خود را بر مسیر خون شهدا تبیین و توجیه کند. اکنون نیز که دولت در اختیار جریان اعتدال است و دلواپسان و نیروهای تندرو سهمی در ساختار اجرایی ندارند و از طرفی ممکن است در مجلس آینده نیز سهم تصمیمگیری اجتماعی را نیز از دست دهند، روی به دامان شهدا نهادند.
با گذشت نزدیک به ۳۰ سال از روزهای جنگ و تغییر ساختار اجتماعی، نکتهای که این روزها باید برای حاکمیت و جریانهای مصادره کننده انقلاب و جنگ قابل تامل باشد، موضوع حضور و حساسیت جوانانی بود که اغلب در آن دوران حضور نداشتهاند. این نشان از بلوغ جامعهای است که ٬شهید وطن٬ را درک کرده و حرمت آن برایش با هر رنگ، لباس و عقیدهای محترم است. البته این موضوع بیش از آنکه باعث تامل و خرسندی جریانهای تندرو و شکاک باشد، باعث ترس و وحشت آنان شد. چرا که آنان نمیتوانستند درک کنند و یا بپذیرند که فردی با تفاوتهای ظاهری و عقیدتی متفاوت از آنان، دست بر تابوتها بگذارد و اشک حرمت بریزد.
تشییع پیکر این شهدا در روز گذشته گواه آن بود که روزهای استفاده ابزاری از پیکر شهدا رو به پایان است. شاید این حضور مردم به متولیان امور شهدا، همان بندهایی که امام خمینی به مهدی کروبی در آن حکم تاریخی خود اعلام کردند را دوباره یادآوری کند تا خانوادههای این شهدا را دریابند: «مسکن، زمین، وسائل زندگی و سایر مایحتاج زندگی برای آنان تهیه گردد.»
برخلاف آنچه در سطح جامعه گفته و شنیده میشد، هستند خانوادههای شهیدی که از وضعیت نابسامان اقتصادی در رنج شدیدند و البته برخی دیگر در مقابل تنها با داشتن احتمالی اندکی جانبازی، از رانتهای میلیونی و میلیاردی بهره بردند.
آذرماه ۹۳ بود که خبرگزاری وابسته به صداوسیما به پای صحبت با مادر شهیدی نشست که روایت داستانش، فیلم شیار ۱۴۳ شد. در آن تاریخ، مادر شهید میگوید: «دوسال قبل وقتی نصفه شب به حیاط رفتم دو نفر در حیاط را باز کردند با چوب دستی به روی دستم زدند، مرا زخمی کردند. دست و پا و دهانم را بستند و همه دار و ندارم را بردند. سمعکام را هم شکستند. حالا دیگر گوشم خوب نمیشنود.» یعنی مادر این شهید طی دو سال پیش از تاریخ این مصاحبه از داشتن سمعک محروم بوده. چند روز پیش بود که دوباره در مراسمی، با مادر این شهید مصاحبه تلفنی کرده بودند که در آنجا وی ضمن عذرخواهی از کاستی در شنیدن صدای مصاحبهکننده به عدم توانایی مالیاش برای خرید سمعک اشاره کرده بود!
آنچه در بالا گفته شد معضلی است میان پخش و استفاده انتخابی قدرت و ثروت. نمونه بزرگی از این معضل را میتوان در فساد ۱۷۰۰ میلیارد تومانی نهادی دید که متولی امور شهدا شده بود، که البته به گواه مسئولین، این رقم ۱۷۰۰ میلیارد تومانی، تنها بخشی از فساد رخ داده طی دولت احمدینژاد در بنیاد شهید است.
افزایش روز افزون این تناقضها در جامعهای که بنایش قرار بود بر عدالت و سلامت باشد در آیندهای نزدیک میتواند به معضلی اجتماعی بدل گردد. کما اینکه اکنون بخشی از آن را در شکاف میان ملت و حکومت میتوان دید و همچنین شکاف میان حکومت و دولت.
در این روزگار این شهدا همچون روزهای رزمشان،غریبانهاند؛ چه در پیکار با دشمن بعثی در ابوفلوس و چه در میان تبلیغات دلواپسان در بهارستان. شاید بهتر بود دلواپسان در مراسم دیروز به جای انتشار شبنامه و پوستر بر علیه مذاکرات هستهای و دولت فعلی، خواستار پیگیری و محاکمه عاملین اختلاس کلان در دولت قبلی در تنها نهاد حمایتی خانواده شهدا میشدند.