فعال اصلاحطلب آذربایجانی: دامپزشک میشود فرماندار و مداح میشود شهردار
اگر درمقابل چنین انتصاباتی نایستید باید فاتحه دولت اعتدال را بخوانید و برای هم دست خداحافظی تکان دهید، امروز زمانیاست که نباید فقط نظارهگر باشیم.
در پی اتفاقات اخیر در شهرستان سردشت، صالح موسوی فعال اصلاحطلب استان آذربایجانغربی نامهای را خطاب به فرماندار سردشت نوشته است. در بخشی از این نامه آمده است: «لازم است بدانید دولت اعتدال در سایه زحمات من شعبان بی مخ و دوستان اصلاحطلبم به ثمر نشست، اگر امروز به جای یکی از این شعبان بی مخهای شایسته، شما سکاندار دولت اعتدال در سردشت شدهاید و زبان به تحقیر ما گشودید، همه از ناکارآمدی جناب استاندار است که منافعشان بر منافع دولت اعتدال میچربد! از آقای استاندار بپرسید که آیا از اندازه و میزان نارضایتی مردم و فعالان سیاسی استان باخبرند؟ آیا می دانند که اینگونه بی توجهی به فعالان سیاسی و وفاداران دولت اعتدال، تا چه اندازه بذر بدبینی را نسبت به دولت پراکنده است؟ اگر می دانند پس چرا اینگونه بر نظریه ناقص خود پافشاری میکنند و بدانها بی توجهی میکنند؟ آیا زمان آن نرسیده دست از افتخار تراشی برای دوستان خود بردارد و با مشورت نیروهای سیاسی معتقد به آرمان دولت اعتدال، نسبت به چینش مهرهها اقدام نماید؟ اکنون که در آستانه انتخابات سرنوشت ساز قرار گرفتیم، خودخواهی استاندار درعدم پذیرش مشورت نیروهای ستادی و مقاومت ایشان درعدم بکارگیری آنها در پستهای اجرایی، چه معنایی دارد، جز آنکه عمر دولت اعتدال را کوتاه میکند و فضا را بیش از بیش تنگ مینماید.»
به گزارش «سحام»، متن نامه صالح موسوی، فعال سیاسی اصلاحطلب آذربایجانغربی خطاب به فرماندار سردشت به شرح زیر است:
بسمه تعالی
جناب آقای عزیز حسنی نالوسی
فرماندار محترم سردشت
با سلام؛
خوشحالم از اینکه در جمع کوچک خویشاوندان استاندار محترم قرار گرفتید، از اینکه استاندار محترم، بدون توجه به خواست افکارعمومی استان و فعالان سیاسی- ستادی و هوادارن و وفاداران دولت اعتدال، شتر فرمانداری شهرستان محروم سردشت را بر در شما خواباند، بسیار مشعوف شدم.
اما جناب آقای حسنی عزیز:
با کمال تاسف باخبر شدم بعد از جلوس بر تخت فرمانداری شهرستان محروم سردشت، به جای چرخاندن کلید تدبیر، برای حل مشکلات بی پایان مردم کرد این منطقه و از بین بردن فقر و بیکاری و محرومیتی که ۳۶ سال است گریبانگیر سردشت و سردشتی شده است، ذهنتان را تعطیل کردهاید و کل انرژیتان را به انگشتان و زبانتان منتقل نمودهاید و در فضای مجازی، تاخت و تاز مینمایید و به تخریب بنده و دوستان اصلاح طلبم همت میگمارید و ما را مزین به لقب شعبان بی مخ می نمایید! بگذارید قبل از اینکه با ابزار تاریخ با شما سخن کنم، توصیه تالیران سیاست مرد بزرگ فرانسوی را به شما یاد بدهم تا بعد از این آنچه را که در سرتان میگذرد را بر زبان نیاورید و بیشتر تامل کنید که چه میگویید.
ایشان میفرماید: «خداوند زبان را از آن جهت به انسان داده که با آن افکار خود را پنهان کند. توصیه میکنم شما نیز همین کار را بکنید، تا در صورت نبود دوستانتان در آینده نزدیک، باز از مختصات جغرافیایی ایران گم نشوید و خاک اقلیم کردستان عراق را ماوای خود قرار ندهید! اما از آنجا که ما را با شعبان بی مخ چماقدار یکی گرفتهاید، ناچارم با شما و کسانی که به شما میدان دادهاند، با ابزار تاریخ سخن بگویم تا ورقی دیگر را نیز من یادتان بدهم. امیدوارم بعد از خواندن این مطالب، شعبان بی مخ بیچاره را به همان آرشیو تاریخ برگردانید تا آرام بخوابد.
میگویند اسکندر مقدونی قبل از حمله به ایران درمانده و مستأصل بود. از خود میپرسید که چگونه باید بر مردمی که از مردم من بیشتر میفهمند حکومت کنم؟ یکی از مشاوران میگوید: کتابهایشان را بسوزان، بزرگان و خردمندانشان را بکش و دستور بده به زنان و کودکانشان تجاوز کنند… اما یکی دیگر از مشاوران پاسخ میدهد: نیازی به چنین کاری نیست، از میان مردم آن سرزمین، آنها را که نمیفهمند و کم سوادند، به کارهای بزرگ بگمار و آنها را که میفهمند و باسوادند، به کارهای کوچک و پست بگمار، بیسوادها و نفهمها همیشه شکرگزار تو خواهند بود و هیچگاه توانایی طغیان نخواهند داشت، فهمیدهها و با سوادها هم یا به سرزمینهای دیگر کوچ میکنند یا خسته و سرخورده، عمر خود را تا لحظه مرگ، در گوشهای از آن سرزمین در انزوا سپری خواهند کرد، و اینگونه میتوانی بر آنها حکومت کنی.
داستان انتصاب شما به فرمانداری سردشت نیز، خارج از این گفتهها و نصایح مشاورین اسکندر نیست، شیوه حکومت اسکندر هنوز هم پابرجاست و شما نمونهی روشن و واضح آنید. دامپزشک میشود فرماندار و دکترای علوم سیاسی میشود پنچرگیر و مداح و کتابدار میشود شهردار و فعالان سیاسی که در پیشرفت مملکت بیشترین نقش را دارند و در همهی جوامع مقدساند، میشوند شعبان بی مخ! شکرگذار آقای استاندار و معاون سیاسی محترمش باشید که با شهامت تمام رو در روی وزیر می ایستند و با ساختن پرونده و تراشیدن افتخارات برای حضرتعالی، شما را به نام دولت اعتدال بزک میکنند و به حجله سردشت میفرستند تا حافظ منافعشان باشید! به خصوص معاون محترم سیاسی را دعا بفرمایید که، اگر چه از اصل افتادهاند اما با اسب خستهشان شما را تا سردشت رساندند! از دولت دوستان، که نمایندگان عالی آن در استان، سعادت و رادفر باشند، جز این انتظار نمی رود، چرا برای مشکلات و فقر و بیکاری مردم کاری بکنند، وقتی خدا طبق معمول کریم است!
آری جناب آقای حسنی عزیز:
استاندار محترم دولت دوستان و خویشاوندان و ارادت سالاران! با انتصاب شما به فرمانداری، بدون رعایت سلسله مراتب سیاسی و همچنین عدم توجه به خواستهای نخبگان سیاسی و مردم سردشت، مهر داغ بی لیاقتی را بر شایستگیهای جوانان تحصیلکرده سردشتی و فعالان سیاسی آن زد و به جای چرخاندن کلید تدبیر، برای پایان دادن به همه مشکلات این شهرستان، اندک امید باقیمانده را نیز از بین برد.استانداری که از زمان آمدنش، فقط یک کار داشته است و آن اینکه کاری بکند که همه به ساز او برقصند و دیگر هیچ! تعریف جدیدی از مشارکت سیاسی، که سعادت واضع و نظریه پرداز آناست.
لازم است بدانید، انتصاب شخص بی تجربهای مثل شما به فرمانداری سردشت، نگرانیهای زیادی را در محافل سیاسی استان و وفاداران دولت اعتدال و شعبان بی مخهای مورد تعریف شما به وجود آورده است که اگر استاندار محترم نخواهند به آن پاسخ مناسب و دقیق بدهند، برشدت نارضایتی از دولت می افزایند و هزینههای آتی آنرا بالا میبرند.
لازم است بدانید دولت اعتدال در سایه زحمات من شعبان بی مخ و دوستان اصلاحطلبم به ثمر نشست، اگر امروز به جای یکی از این شعبان بی مخهای شایسته، شما سکاندار دولت اعتدال در سردشت شدهاید و زبان به تحقیر ما گشودید، همه از ناکارآمدی جناب استاندار است که منافعشان بر منافع دولت اعتدال میچربد! از آقای استاندار بپرسید که آیا از اندازه و میزان نارضایتی مردم و فعالان سیاسی استان باخبرند؟ آیا می دانند که اینگونه بی توجهی به فعالان سیاسی و وفاداران دولت اعتدال، تا چه اندازه بذر بدبینی را نسبت به دولت پراکنده است؟ اگر می دانند پس چرا اینگونه بر نظریه ناقص خود پافشاری میکنند و بدانها بی توجهی میکنند؟ آیا زمان آن نرسیده دست از افتخار تراشی برای دوستان خود بردارد و با مشورت نیروهای سیاسی معتقد به آرمان دولت اعتدال، نسبت به چینش مهرهها اقدام نماید؟ اکنون که در آستانه انتخابات سرنوشت ساز قرار گرفتیم، خودخواهی استاندار درعدم پذیرش مشورت نیروهای ستادی و مقاومت ایشان درعدم بکارگیری آنها در پستهای اجرایی، چه معنایی دارد، جز آنکه عمر دولت اعتدال را کوتاه میکند و فضا را بیش از بیش تنگ مینماید.
لازم است بدانید همه نیروها و فعالان سیاسی استان همگام با هم خواستار کناره گیری شخص شما هستند، در صورتیکه استاندار محترم و معاون سیاسیاش، به خواستههای آنان جامه عمل نپوشانند، موضوع به صورت استانی و سپس کشوری در مطبوعات انعکاس داده خواهد شد تا وزیر محترم و جناب آقای رییس جمهور راه حلی برای خویشاوند سالاری جناب سعات بنمایند.
لازم است بدانید، انتصاب شما خواست نخبگان و نیروهای فعال سیاسی استان نبوده است، از آنجایی که بر گسترش و بسط آرمانهای دولت اعتدال قسم خوردهایم، انتصاب شما را از جانب استاندار نمیپذیریم و متفقالقول خواستار عزل شما از سوی ایشان هستیم.
از تمام نیروهای سیاسی استان تقاضا دارم، سکوت خود را بشکنند و به این توهین جناب آقای حسنی واکنش نشان بدهند، چراکه اگر چنین نشود شاهد تکرار چنین وقایعی از جانب دیگر دوستان آقای استاندار خواهیم بود. بی شک آقای استاندار و معاونش برای سایر شهرها، به خصوص شهرستان محروم تکاب نیز خواب جناب حسنی را دیدهاند، اگر در مقابل چنین انتصاباتی نایستید باید فاتحه دولت اعتدال را در استان بخوانید و برای همدیگر دست خداحافظی تکان دهید. امروز زمانی است که نباید فقط نظارهگر باشیم، انتصابات استاندار نه تنها هیچ گرهای از مشکلات بیشمار استان و سردشت برنداشته است بلکه اعتماد عمومی به دولت اعتدال را نیز از بین برده است.
صالح موسوی
فعال اصلاح طلب آذربایجانغربی