«کویر» را بخوانید و حکماش را تغییر دهید
زیدآبادی فرزند کویر است؛ «از همان درختان شجاعی که در کویر می رویند». گناباد باشد یا سیرجان چه فرقی میکند؟ جوانی اش میگوید مثل همه بچههای این خطه می داند در برهوت چگونه از پس زندگی برآید یا برعکس از پس برهوت. مگر قرار نیست به او سخت بگذرد. سخت نخواهد گذشت؛ «آسمان کویر پر از سرگرمی است. پر از جادههای روشن که به ابدیت می پیوندد. «شاهراه علی» و «راه مکه» تفرجگاه مردم کویر.(شریعتی)
آمار نشان می دهد کتاب «کویر» شریعتی را فقط جوانان میخوانند و عشاق. اگر مسوولان صدور حکم برای زیدآبادی، عاشقتر بودند و جوانتر و کتاب این فرزند دیگر کویر را خوانده بودند هیچ تردیدی نیست که چنین حکمی صادر نکرده بودند.
مگر می شود کویر را خوانده باشی و بچه سیرجان را به گناباد و آنهم به قصد تنبیه پرتاپ کنی؟ جمله را بخوانید؛ «آنچه در کویر زیبا می روید خیال است، این تنها درختی است که در کویر خوب زندگی میکند، می بالد و گل می افشاند. خیال این تنها پرنده نامرئی که آزاد و رها همه جا در کویر جولان دارد.»
برای از خاصیت انداختن بچه کویر باید او را به جای خوش آب و هوا پرتاب کرد؛ جایی که آب باشد و ابر و رطوبت. هوایی خوش و سبزی و چهچه بلبلان… رطوبت می آید و… دیگر معلوم نیست از تخیل زیدآبادی چیزی باقی بماند؟ البته اگر همین تخیل مسبب جرائم او باشد. هنوز هم دیر نشده است، کویر را بخوانید و حکم زیدآبادی را تغییر دهید.
—
منبع: اعتماد