پیام تسلیت خانواده کروبی: هاله سحابی به كين ظالمان از زندان تن نيز رهید
سحام نیوز: خانواده مهدي كروبي طي پيامي درگذشت مهندس عزت الله سحابي و فرزند ايشان هاله سحابي را تسليت گفتند. به گزارش سحام نیوز،متن كامل اين پيام بدين شرح است:
عاش سعيدا و مات سعيدا
درگذشت مهندس عزت الله سحابي اسوه مبارزه و اخلاق خبري بسيار ناگوار بود كه ما را در غمي سترگ فرو برد. مرگ آن مرحوم همچون زندگي او كه سراسر مبارزه با استبداد و زور بود، به صحنه اي ديگر از خودنمايي “ظلم پيشگان” مبدل شد، آنچنانكه به سوگ نشستگان در سوگي مضاعف فرو رفتند و همزمان با تدفين آن مرحوم، با خبر درگذشت فرزندش خانم هاله سحابي مواجه شدند. تقدير خانم هاله سحابي كه عمري براي ملاقات با پدر در زندان هاي مختلف رژيم سابق و فعلي، حاضر شده بود بر آن بود كه بيش از اين فراق پدر را تاب نياورد و در روزهاي مرخصي از زندان جمهوري اسلامي، به كين ظالمان از زندان تن نيز برهد. براي اين دو عزيز سفر كرده غفران الهي و براي خانواده آن عزيزان صبر و استقامت و براي مردم ايران آزادي از استبداد را آرزومنديم.
خانواده مهدي كروبي
11خرداد ماه 1390
جرقه ای که نمی خورد
یک آزمایش علمی : دانشمندان آزمایش ساده ای انجام دادند. قورباغه ها را در ظرف اب ولرمی قرار دادند و ظرف را روی اجاق گاز به ملایمت حرارت دادند. آب کم کم و به تدریج گرم شد و قورباغه ها شروع به اب پز شدن کردند. وقتی دمای آب به نزدیک جوش رسید همه شان با هم پختند اما هیچ کدام بیرون نپرید. این در حالی بود که قورباغه های گروه کنترل که از بیرون توی آب هایی با نصف آن درجه حرارت قرار می گرفتند بلافاصله متوجه داغی آب شدند و از توی ظرف بیرون جهیدند. قورباغه های گروه تست اما حتی به پریدن فکرهم نکردند. گرم شدن تدریجی آب به آنها فرصت داده بود که به آن عادت کنند.
___
تا به حال از خودتان پرسیده اید که چرا خود آتش زنی یک سبزی فروش چند کیلومتر آن طرف تر جرقه ی یک جنبش بزرگ می شود و این همه فجایع در ایران هیچ پی آمدی به دنبال ندارد؟ پاسخ را در ازمایش قورباغه ها خواهید یافت.آنچه امروز در ایران می گذرد نتیجه ی قهری حکومتی است که از ابتدا به هیچ یک از اصول شناخته شده ی حقوق انسانی احترام نمی گذارد. امروز ما در همان حمامی نشسته ایم که سی سال پیش. گرم شدن این خزینه از همان روز اول شروع شد. از همان تعطیلی دانشگاه و انقلاب فرهنگی، از همان حجاب اجباری، از همان جنگ احمقانه ی تحمیلی، از همان گشت های ارشاد، از همان محدود کردن آزادی های فردی .وقتی ما سرمان به کیسه کشیدن سر و تن مان گرم بود همین طور حرارت را بالا می بردند دلاکان بی رحم. اول از حذف طالقانی شروع شد و بعد به حصر منتظری رسید . آب همین طور گرم تر و گرم تر می شد. اعدام های دست جمعی ، فساد و دزدی های میلیاردی …وقتی ما هنوز گیج بودیم بودند آدمهایی که توی هر مرحله دیدند و هشدار دادند ولی دلاک ها سرشان را زیر آب کردند ، آنهایی هم که باهوش تر بودند پریدند. هر روز سرمان را به چیزی گرم کردند. اصلاحات آوردند و از گفتمان گفتند و کوفتمان تحویلمان دادند. واجبی به خوردمان دادند، قتل های زنجیره ای را رو کردند، روزنامه ها را فله ای بستند ، همان طور که ما مبهوت بازی شده بودیم تند تند دما را بالا بردند و آخرین پرده را بازی کردند.
پرده ی آخر، بازی همان بازی است. اما این بار پرده ها افتاده . وقاحت به اوج رسیده و خشونت و ظلم بیداد می کند. حالا آب خزینه دارد می جوشد. اما دیگر نه از حال رفتن آن رفتگر پیر در خیابان، نه رها کردن بیماران در بیابان ؛ نه توهین به شعور ایرانیان، نه بگیر و ببند های بی پایان هیچ کدام جرقه ای بر این انبار باروت نمی شود. دختر را پیش پای جنازه ی پدرش از پا در می آورند روز روشن ، به خاک می سپارند شب تاریک.قورباغه ها خاک بر سر می ریزند. کسی می گوید ای بی غیرت ها! اما هیچ اتفاقی نمی افتد ،دلاک ها لبخند می زنند. قورباغه ها آماده ی سرو شدن هستند.